شهیدان زنده اند

من اهل سیاست بازی نیستم و کاری ندارم که هواپیمای اوکراینی رو کی زد و چطوری شد ؟طرف کسی هم نیستم ولی این مطلب رو توی همون روزهای سقوط هواپیما نوشتم شهیدان زنده اند...

به معنای واقعی کلمه با بدشانسی رو به رو شدم

پام شکسته بود و توی این ده دوازده روز روی اون راه میرفتم ،یکشنبه صبح ( پریروز )که رفتم پیش ارتوپد کلی بهم غر زد که چرا الان میای ،چرا با این همه تأخیر ،اگر جوش نخوره که میگی دکتر بلد نبود

خلاصه که یه گچ سنگین گرفت و گفت برو تا چندهفته دیگه

بازم خداروشکر و اَلحَمدُلِلّه

و باز هم بختت بلندباد شاعر دلگیر

شهیدان زنده اند...

روزگار با ما سرِ ناساز دارد
درد دارم اما ،درد هم با کلاغان ناز دارد

شهیدان زنده اند...

هرکسی دوست داره به سَبک خودش زندگی کنه و جالب این که اغلب تمایل دارند دیگران رو هم به اون سَبک هدایت کنن

شهیدان زنده اند...

با عرض تأسف و تأثر با بروز مشکلاتی در وبلاگ شاعر دلگیر .آدرسی از دوستان عزیز ندارم

 

بنابراین از دوستانی که به ارتباط پیشین تمایل دارند خواهشمندم کامنت هایی با آدرس برایم بگذارید تا حضور به هم برسانیم

 

خیلی لفظ قلم شد .انگار سخنرانی وزیره

به هرحال ارتباط مجدد با شما عزیزان موجب تسلی خاطر بازماندگان .عه نه چیزه .یعنی باعث خوشحالی شاعر میشه

شهیدان زنده اند...

باورم نمیشد ،اما دوباره دیداری حاصل شد ،خیلی وقت بود این بچه ها سراغی ازم نمیگرفتن فکر میکردم منو یادشون رفته اما معرفت شون گل کرد و به عیادتم اومدن بعد از مدت ها دوباره اومدن پیشم ،همون نیروهای ماورا شهیدان زنده اند...

بازم آفتاب غروب کرد و شب اومدبه جون خسته ام بازم تب اومدبازم از لاله خونین قلبمخدایا بانگ یارب یارب اومدشب اومد ،باز شب اومد ،باز شب اومدبه جون خسته ام ، بازم تب اومد هوا تاره ،چراغم سوت و کوره تنم دا شهیدان زنده اند...

امشب باید خوشحال باشم ولی حقیقتاََ هیچ حسی ندارم ( میگن امام خمینی وقتی انقلاب میشه و با هواپیما به ایران برمیگرده ،یه خبرنگار توی هواپیما بهش میگه چه حسی دارین وقتی دارین میرین بین مردمی که همه هواخواه شما انقلاب کردند ،امام خمینی هم با یه حالت معمولی میگه حس خاصی ندارم )

ولی من مدت هاست که حس خوب درست و حسابی بهم دست نداده ،شاید از سال 95 و شاید هم پس و پیش اون

 

 

شهیدان زنده اند...

نمیدونم چرا به ثبات نمیرسم ،احساس میکنم شدم جایی مثل فلسطین که قرار نیست روی آرامش به خودش ببینه

فلسطین تا بوده ثبات نداشته

زمانی اسیر عثمانی ،بعد هم بریتانیا ،در آخر هم که اسرائیل

معاهده قرن هم که شده قوز بالای قوز

 

 

خدایا وضعیتم رو سر و سامون بده

شهیدان زنده اند...

وای که چقدر سرد بود امشب ،اینقدر سرد که دستام مثل پیرمردها میلرزید

الانم که رسیدم خونه با اینکه پتو پیچیدم به خودم و چایی داغ خوردم بازم لرز دارم

 

 

شهیدان زنده اند...